مرهم و محرم
حضور پدیده ها را دریاب نه فقط ظهورشان را 

وقتی جهان در حضور تو ذوب می شود

و کوه ذهن در حضور تو شعله می گیرد به فشاندن آتش

من در دل جنگلی از درخت های افکارم

چگونه بین مذابهای اندیشه ام خاموش باشم؟!

تو با این شراره های سرخ مرا به آغوش بکش

که تنم مثل روح گذشته ام بسوزد

چه جهنم سرسبزیست این باغ

قدم زدن در میان بوته های شعور

که از بذرهای شک و یقین پی در پی روییده

برای هرکه جهانش در حضور تو ذوب شد

و چه میدانستیم

معجزه افکار لاجوردی ما چیست؟

[ ] [ ] [ محمدرضا عربی ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

 مرهم نیافتم ز لب محرمی ولی
 ارضا شود دلم ز خودارضایی نهان
 از چشم,اشک,گیرم و دل,قانع و صبور
 بی منتم ز بغز طلبکار آسمان
امکانات وب