مرهم و محرم حضور پدیده ها را دریاب نه فقط ظهورشان را
| ||
ای شهر پر از زهر،سفر جای بدی نیست!
این خانه ی تاریک،فضای ابدی نیست!
بر سادگی ام غبطه خوری،ماه کجا بود؟ اشکم ز چه ریزد که در اینجا جسدی نیست!
پرواز چه نقشی ست که من خالی از آنم؟ من جغد و تو بلبل ،شب ما را رصدی نیست!
فکرم به تقلا که چرا همدم ما نیست؟ تا راه چنین شد به تمنا مددی نیست!
من لایق آن ناز و نوازش که نباشم... خوش باد ... درختان خزان را حسدی نیست!
تا عاشقی من سببش، چشم و رخی نیست... شادم که جنونم، شعف ش ، در احدی نیست!
تا پنجره ی دیدن او حسرت ما شد... این قلعه که را ساخت که اندازه، قدی نیست؟!
نه پای و نه تخت و نه تمدن...هوس انگیز! ای شهر پر از زهر ، سفر جای بدی نیست! برچسبها: آشنایی غربت, تلخیهای وطن, وصف ناپذیر, خلوت دوست داشتنی [ ] [ ] [ محمدرضا عربی ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |